شمارهی خبر : 76259 | تعداد بازدید : 963
جمعه 27 فروردین ماه 1400 ساعت 21:03
تا همیشه مثل قبل در قلب کرمانی/تلخ مثل جدایی نادر از ما
وقتی برای جماعتی کاری بزرگ انجام می دهی دیگر تبدیل به شخصیتی بزرگ شده ای....وقتی در هر شرایطی، جماعتی با دیدنت یک عالمه خاطره خوش جلوی چشمشان سبز می شود یعنی اینکه لایق تشکر و قدرشناسی هستی و تا همیشه برای آن جماعت محترم...
وقتی برای جماعتی کاری بزرگ انجام می دهی دیگر تبدیل به شخصیتی بزرگ شده ای....وقتی در هر شرایطی، جماعتی با دیدنت یک عالمه خاطره خوش جلوی چشمشان سبز می شود یعنی اینکه لایق تشکر و قدرشناسی هستی و تا همیشه برای آن جماعت محترم...
این ها همه شاخصه هایی بود که نادر دست نشان بعد از صعودش به لیگ برتر با مس از خود برای کرمانی ها ساخته بود و هر زمان کرمانی ها نام دست نشان به گوششان می خورد یاد روزهای خوش سال 84 می افتادند که تیم آن ها با دست نشان دست نیافتنی شده بود تا لذت صعود به لیگ برتر و بازی در این رقابت ها را برای اولین بار با او تجربه کنند.
فرق نمی کرد آقا نادر بعد از این صعود به عنوان سرمربی تیم رقیب به کرمان بیاید یا اینکه خودش دوباره عهده دار نیمکت کرمانی ها شود، او آنقدر برای قدرشناس های کرمانی محترم شده بود که در هر شرایطی بعد از آن سال یک دوست تمام عیار برای آن ها باشد... یک همشهری افتخاری واقعی که با لهجه شیرین شمالی نزدیک ترین قرابت را با اهالی استان هشت داشته باشد.
بعضی از نقطه های شهر مختص به افرادی خاص هستند و نمی شود از مقابل ان مکان ها رد شد و به شرف آن افراد دورد نفرستاد...ورزشگاه پیر کیانی کرمان یکی از همین مکان هاست که یکی از بزرگترین جشن های مردمی کرمانی ها در آن اتفاق افتاد و نادر دست نشان به عنوان سرمربی تیمی که زمینه برپایی این جشن را فراهم کرد، از همان هایی است که تا همیشه می شود از کنار ورزشگاه کیانی عبور کرد و او و تیم رویایی اش را با لبخندی از ته دل مرور کرد.
همان روزی که دست نشان دست کرمانی ها را در لیگ برتر گذاشت و در اولین حضورش در لیگ برتر با کرمانی ها حتی رتبه چهارم جدول را هم در طول فصل تجربه کرد، کافی بود که برای مردمان کرمان که کمترین خدمت را با بیشتری سپاس جبران می کنند، همیشه عزیز بماند...
و عزیزی نادر دست نشان برای کرمانی ها آن روزی بیشتر مشخص شد که کرونای لعنتی به او نیز هجوم آورد و در بیمارستان او را به بستر نشاند تا درست مثل همه نزدیکانش، مثل همه شاگردانش و مثل همه کسانی که دست نشان برای آن ها خاطره ای خوب ساخته بود، کرمانی ها نیز برای دیدن دوباره سلامت او دست به دعا شوند و همه انرژی های مثبت خود را از جنوبی ترین نقاط ایران روانه شمالی ترین شهرهای آن کنند.
اما برای ما که در این یک سال گذشته شنیدن خبرهای بد مثل کوبیدن پتک بر آهن در دل یک آهنگری شده است، شنیدن رفتن همیشگی عمو نادر نیز از همان دسته خبرهایی بود که دیگر نمی دانیم کجای دل خودمان برای تحمل عزایش قرار دهیم.
ظاهرا در این دوران فقط محکوم به مرور خاطرات خوش گذشته شده ایم و حال ما آنقدر برای بد کردن حالمان توان دارد که از دیدن آینده ای که این گونه آن هایی که دوستشان داریم در خاک می نشاند، کاملا ترسیده و مظرب باشیم....
آقا نادر هم به خاطر کرونا رفت قبل از آنکه واکسنش به دستمان برسد و نوش دارو همچنان بعد از مرگ سهراب هم نیاید...هرچند که زیاد شدن این رفتن ها ما را محتاج واکسنی فراتر از واکسن کرونا می کند...جدایی نادر از ما و جدایی همه آن هایی که دیگر بازگشتی برای آن ها به خاطر شر کرونا وجود ندارد، ما را علاوه بر تزریق واکسن کرونا محتاج تزریق ذره ای شادی هم می کند...شادی که می تواند صعود دوباره مس کرمان به لیگ برتر باشد تا تقدیم به روح نادر دست نشان گردد تا جای خالی او در کنار ما را همیشه با یاد کار بزرگش در کرمان سبز نگه دارد.