تاریخچه‌ی باشگاه

کرمان و مس 
باشگاه فرهنگی ورزشی صنعت مس نه تنها نماد ورزش استان کرمان و صنعت مس کشور که بیشتر نماد فرهنگ این هر دو است. کرمان پهناورترین استان ایران و تاریخی‌ترین فرهنگ زنده‌ی یک پارچه‌ی موجود در فلات ایران است. کرمان زادگاه فلزکاری بشری است، کرمان پایتخت تاریخ جهان است و:


هرچند که از روی کریمان خجلیم 
شک نیست که پرورده‌ی این آب و گلیم 
در روی زمین نیست چو کرمان جایی 
کرمان دل عالم است و ما اهل دلیم 


و مس نیز اولین فلز جهان است. کرمان و مس در ریشه‌ی تمدنی خود مشترکند و شگفت نیست که باشگاه صنعت مس نماد فرهنگ و ورزش معاصر کرمان هم باشد. 
مس در ایران تاریخی هفت هزار ساله دارد. و تمام این تاریخ شاید از کرمان شروع شده است، از تل ابلیس، از تپه‌ی یحیی، از تمدن بزرگ اَرتا، تمدنی که با سرزمین‌های دوربین‌النهرین مس و غله سودا می‌کرد. 
و شاید کمتر کسی بداند  که وسعت ورزش در سرچشمه عمدتا محدود به فوتبال نیست، ورزش در مس یک تابلوی وسیع و گسترده از تمام فعالیت‌های ورزش کشور است، چیزی در حد 172 تیم در بیش از 34 رشته ورزشی و عموما هم افتخارآفرین. 
و کرمان هم استان پر سابقه‌ای در ورزش است. و شاید کمتر کسی بداند که عمر فوتبال درکرمان به سال1299شمسی می‌رسد یعنی پیش تر از تاسیس اولین تیم فوتبال در تهران .
اولین تیم فوتبال کرمان به نام «کارگر» توسط دیلمقانی در سال1300 تاسیس شد، تیم فوتبال دبیرستان ایرانشهر در سال1276 شمسی در مسابقات داخلی فعال بوده است و صنعت مس اما اولین تیم لیگ برتری کرمان است، عمر صنعت مس ایران به سی و شش سال قبل بر می‌گردد و بیشتر از آن شاید به 60 سال قبل که مهندس انتظام معدن مس سرچشمه را ثبت می‌کند. 
در 12 تیرماه 1351 شرکت سهامی معادن مس سرچشمه کرمان تشکیل می‌گردد و در سال 1355 به شرکت ملی صنایع مس ایران تغییر نام می‌دهد، این تاریخ رسمی حیات صنعت مس نوین ایران است و شرکت ملی صنایع مس ایران هم‌اکنون‌ با گذر از مرز تولید دویست هزار تن مس کاتدی در سال برای رکود 000/350 تن برنامه‌ریزی کرده است. 
معادن مس سرچشمه و میدوک در استان کرمان و سونگون در آذربایجان شرقی مهم‌ترین معادن فعال مس ایران به شمار می‌روند. 
باشگاه فرهنگی ورزشی صنعت مس عمر شناسنامه‌ای 15 ساله‌ای دارد عمر ورزشی آن بسیار بیشتر از این است، عمری در حد عمر صنعت نوین مس ایران. 

تاریخ ورزش در سرچشمه 
وقتی‌که در سال 1351 (KCI) سرچشمه را به نمایندگان نیازمند تحویل می‌داد، سرچشمه چیزی به جز چند ساختمان موقت کارگاهی، یک درمانگاه کوچک، یک آزمایشگاه، یک انبار و مجموعه‌ی حقیر و شکننده‌ای از چند ساختمان اداری و خوابگاهی نبود. و بهانه‌ی احداث این همه هم چند دهنه‌ی تونل معدنی بود که وجود یک معدن را در برهوت کوهستان سرچشمه یادآوری می‌کرد، KCI، شرکت سهامی صنایع مس کرمان بود، این شرکت را رضایی‌ها و سلکشن‌ تراست در سال 46 برای بهره‌برداری از معادن مس سرچشمه ثبت داده  بودند و نیازمند مدیر عامل شرکت سهامی معادن مس‌سرچشمه بود، شرکتی که پس از ملی شدن معادن مس‌سرچشمه، عهده‌دار بهره‌برداری از این معادن عظیم شده بود. 4 سال بعد این شرکت به شرکت ملی صنایع مس ایران تغییر نام داد. 
انگلیسی‌ها هر جا که باشند حتما یک زمین گلف، یک استخر و یک زمین فوتبال هم هست، سال‌های دهه‌ی 40 در سرچشمه هم این سنت دیده می‌شد، یک زمین فوتبال کوچک، یک استخر روباز همیشه یخ زد، و یک زمین والیبال، همه‌ی تاسیسات ورزشی سرچشمه تا سال 54 همین بود. 
این‌ها توی دره‌ی سرچشمه ساخته شده بود، کنار همان ساختمان‌های معدنی، توی پلکان متعددی که با جاده‌ای باریک و پرپیچ و شیب به یکدیگر وصل می‌شدند. سال 54 ساختمان مجموعه‌ی سرپوشیده ورزشی شهر مس تمام شد تا این سالن و استخر پوشیده و زمین چمن فوتبال شهر به بهره‌برداری برسد سال 55 فرا رسیده بود. 
حالا شهر مس تقریبا یک مجموعه‌ی کامل و مجهز ورزشی داشت. آمریکایی‌ها زمین گلف خود را هم ساخته بودند و زمین‌های تنیسی که به سنت غربی با دقت کف‌سازی شده بود. استخر آب‌گرم سرچشمه اولین استخر از این نوع در تمام استان بود. 
شکل بهره‌برداری از این تاسیسات خیلی زود به درگیری میان آمریکایی‌ها و ایرانی‌ها منجر شد، آمریکایی‌ها از طریق تشکیلات مرموزی به نام «Town site assamboil» برنامه‌های سالن ورزشی و به خصوص آن‌را طوری تنظیم کرده بودند که در طول هفته تنها چند ساعت در اواخر شب وقت سالن و استخر به ایرانی‌ها می‌رسید. 
زمین گلف هم که منحصرا در اختیار آنان بود، در مقابله با این اقدام مهندسان جوان ایرانی در اقدامی خودجوش تشکیلاتی درونی به نام «کمیته‌ی برنامه‌ریزی ورزش» را سازماندهی نموده و پس از برگزاری یک انتخابات بر اساس اساسنامه کمیته، اعضا مدیریتی مجموعه‌ی ورزشی را از میان خود انتخاب و بلافاصله کمیته‌های اجرایی ورزش را برای سرپرستی رشته‌های مختلف ورزش سازماندهی کردند، قدرت این تشکیلات به نحوی موثر بود که آمریکاییان را وادار به عقب‌نشینی کرد و مدیریت شرکت نیز موجودیت این تشکیلات را به عنوان تنها نهاد مدیریتی ورزش سرچشمه به رسمیت شناخت، کمیته‌ی برنامه‌ریزی از طریق سازمان اداری رفاه در مدیریت روابط صنعتی شرکت تدارک می‌شد و اعتبار ورزشی نیز از طریق همین کمیته‌ی برنامه‌ریزی و تحت نظارت آن توسط عوامل اجرایی شرکت هزینه می‌گردید. کمیته‌ی برنامه‌ریزی ورزش سرچشمه و کمیته‌های اجرایی در اولین سال‌های بعد از انقلاب اسلامی نیز هم‌چنان ادامه یافت. در سال 1356 این کمیته اقدام به درخواست ثبت اولین باشگاه ورزشی مس را نمود، لیکن شرایط انقلابی اواخر سال 56 و سال 57 تاسیس این باشگاه را به تاخیر انداخت. در سال 1368، اولین جرقه‌ی فعالیت‌های حرفه‌ای ورزشی سرچشمه با هدف توسعه‌ی ورزش به سطح ملی و منطقه‌ای  در این سال در پی یک جلسه‌ با حضور رییس دبیر کمیته‌ی ملی المپیک ایران، مدیریت شرکت، مدیریت شهر مس و سرپرستی امور فرهنگی ورزشی شهر مس سرچشمه، طرح تاسیس باشگاه فرهنگی ورزشی صنعت مس نهایی گردید. حمید نیک‌نفس به عنوان سرپرست وقت امور فرهنگی ورزشی شهر مس سرچشمه مسوولیت اجرایی شدن این طرح را بر عهده داشت.  تغییرات مدیریتی کلان شرکت اجرای این طرح را تا سال 1375 به تاخیر انداخت، در سال 1375 با انصراف مسوولین شهرداری کرمان از تیم‌داری و در اختیار گرفتن امتیاز تیم فوتبال شهری، باشگاه فرهنگی ورزشی صنعت مس پا به عرصه‌ی حیات گذاشت. 

در بیان تاریخچه‌ی فوتبال کرمان

مثل مقدمه
نوشتن تاریخ فوتبال کرمان و آدمهایی که لحظه به لحظه برگی را بر این تاریخ افزودهاند. بی شناخت و گذر از منش و کارهای دو نفر که در ثبت این وقایع موثر بوده و خواهند بود. اگر غیر ممکن نباشد، قدری مشکل است.
چرخشی را که توپ گردی از چین و ژاپن و یونان زد تا از آنجا به همراه صاحب منصبانی انگلیسی و سربازان هندی به سرزمین آریا رسید، خیلی زود به بازی به نام فوتبال تبدیل شد که خیلی زودتر از صاحب منصبان بازی را برای شرق و خاور میانه به یادگار گذاشته و خودشان به همراه توپ گرد آنچه لازم داشتند، از ثروت این سرزمینها را بردارند.
آنها بازی چینی بنام (تی. سی. چی) که بیشتر شبیه به فوتبال امروز بود را تغییر داده و توپی گرد و زمینی دراز را به سرزمینهای تحت سیطرهشان رها کردند. و به همین دلیل است که برای پیدایش فوتبال در هر سرزمینی، من و شما باید بهدنبال آن سرباز هندی یا چینی به همراه صاحب منصب انگلیسیاش بگردیم، و بگردیم تا برسیم به سرزمین کرمان... و عبور لشگر گونه سرپرسی سایکس و تشکیل سپاه جنوب (SPR) را در بندرعباس و کرمان ببینیم، آنهم در سال 1916 میلادی. این قشون انگلیسی و هندی مشغولیتی داشتند به نام فوتبال که ناچار شدند زمین مشق، واقع در حاشیهی بیمارستان باهنر امروزی را کمکم به میدان فوتبال تبدیل کنند. و برای جدیتر شدن بازی عدهای از تماشاگران و سربازان محلی را آموزش دهند. تا اندک اندک بتوانند و توانستند تیمی هم از کرمانیها درست کنند. این تیم بالاخره در همان سالها درست شد.
سند اول:
احمد دیلمقانی از ثروتمندان و تاجران فرش کرمان بوده که در سال 1322 توسط عواملی کشته میشود. این مرد تیمی درست میکند بنام کارگر. این تیم بازیکن معروفی داشته بنام حسین هاگر که پدر همین محمود ثمره است. و این حسین که کارگری معمولی بوده چنان بازی درخشانی میکرده است که کم کم او را بنام هاگر که بازیکن مطرح انگلیسی بوده نامیدهاند. احمد دیلمقانی روزی از تیمش میخواهد که با تیم انگلیسی در حضور استاندار یا حاکم وقت مسابقه دهند و آنها این مسابقه را ( یک بر صفر) میبرند و هر کدامشان یک قالیچه جایزه میگیرند. اگر تاریخ مرگ دیلمقانی در سال 1322 باشد. بدون شک تشکیل این تیم باید به سالها قبل از 1300 برگردد. در حالیکه تاریخ ثبت شده تشکیل اولین تیم تهرانی بنام اسپورت به سالها 1299 و1300 مربوط میشود.
سند دوم:
مدرسه‌ی ایرانشهر در سال (1276ش ) تاسیس میشود و موسس آن مرد معروفی است بنام میرزا برزو این مرد بزرگ که جوانی‌اش را در هند گذرانده و در همانجا هم فوتبال را آموخته و بازی کرده بعد از آمدنش به کرمان از اولین اقدامهایش تشکیل تیم فوتبال و اجرای مسابقه با بقیهی مدارس بوده. و خصوصا بعد از آشنایی و همکاریش با خداداد سیامک، که به پدر ورزش کرمان معروف است، باعث استحکام و ایجاد پایه ای محکم در صنعت فوتبال میشوند. اگر تاریخ تشکیل اولین تیم را حتی 10 سال یا بیشتر بعد از سال تاسیس مدرسه که درسال(1276 ) بوده بگیریم. شکی نیست که این مدرسه در سالهای 1286 یا حتی 1296 دارای تیمی رسمی بوده. که همین سال 96 حداقل سه سال زودتر از سال 1299 یعنی سال تشکیل تیم اسپورت تهران است. 
سند سوم:
در سال 1275 در کرمان مدرسهای بنام مرسلین تاسیس میشود این مدرسه در زمان احمد شاه قاجار به احمدیه و سپس به جم تغییر نام میدهد. و بعد از انقراض قاجار درسال 1304 به پهلوی تغییر نام پیدا میکند. این پهلوی یا دبیرستان امام امروزی همان مدرسهایست که توسط انگلیسها به شکل E  ساخته شده، و به استناد موجود دارای زمین تنیس، والیبال و حتی بقولی دارای دو زمین فوتبال بوده، و به راحتی میتوانید تاریخ 1275 با تاریخ1299 را مقایسه کنید.


21 خرداد؛ روزی که برای کرمان حماسه شد
روز یادش به خیرها


چقدر زود گذشت... و آن‌قدر آن روز برای ملت کرمان شیرین بود که دوست دارند هر روز تصور کنند آن روز ، امروز است، همان‌طور که هر شب دوست داریم به یاد هشت آذر بخوابیم و یا تصور کنیم امشب 31 خرداد است تا حماسه‌های فوتبالی، هرشب برای ما به همراه خاطراتش لالایی بخواند...! شاید خیلی راحت بتوانیم این روز را برای کرمانی‌های ورزش دوست و حتی آن‌هایی که یک‌بارهم چشم خود را برای تماشای این "ورزش لعنتی"، خسته نکرده بودند، روز یادش به خیرها نام‌گذاری کنیم. چرا که در این روز قرار بود یک جشن بزرگ رخ دهد، جشنی که خیلی‌ها دوست داشتند آن‌را پس از حمله‌ی ناجوانمردانه آقا محمدخان به این شهر خاکی، بزرگ‌ترین جشن کرمانی‌ها بدانند که با آن، خاطر آزرده‌ی خود را آرام می‌کنند. آن روز قرار بود رنج هشتاد سال دور بودن از سطح اول فوتبال کشور تمام شود. آن روز قرار بود طعم تلخ حقارت برای کرمانی‌های فوتبال دوست به شیرینی عسل شود و آن روز قرار بود کرمان شود شهر که نه استان خوشحالان...! صنعت مس هفته‌ی قبل از آن در کرمان و در شلوغ‌ترین روز تاریخ ورزشگاه کیانی پیر کاری کرده بود کارستان. آن‌ها هما را در پلی‌آف 3 بر 1 شکست داده بودند تا شعار «سلام لیگ برتر» چشم کرمانی‌ها را پر از اشک شوق کند. چراکه دیگر قرار نبود دیدن لیگ برتر و نبودن یک تیم کرمانی مایه‌ی عذاب آن‌ها شود و قرار نبود پیر و جوان کرمانی هم‌چنان قرار باشد بازی مس در برابر غول‌های فوتبال کشور را در خواب و رویا ببیند. نتیجه‌ی بازی رفت حداقل باعث شده بود کرمانی‌ها یک هفته بازی‌های لیگ برتر فصل بعد را برای خود تصور کنند تا چهارشنبه 21 خرداد 85 فرابرسد و رویای آن‌ها رنگ واقعیت بگیرد. آن وقت‌ها قرار نبود تلویزیون ایران یا کرمان و یا هیچ نقطه‌ی دیگر دنیا، بازی‌های مس را به‌صورت مستقیم پخش کند. کرمانی‌ها در کرمان بودند اما دل آن‌ها در تهران و در ورزشگاه اختصاصی هما بود تا همای سعادت، آن‌ها را به همراه دل‌هایشان به میعاد گاه آروزیشان پرواز دهد.
ابتکاری بود که تلویزیون کرمان به خرج داد و از طریق زیر نویس بازی را به شکل مستقیم پخش می‌کرد!! وقتی که بر روی یکی از سریال‌های کمدی عهد ماقبل تاریخ که گمان می‌رفت هر لحظه فیلم آن پاره شود! درج شد که مس قبل از این‌که بازی به دقیقه‌ی 5 برسد گل دریافت کرده است، دیگر در استان کسی هیچ مصیبت نداشت به جز یک جفت چشم پر از نگرانی که نکند این پایانی باشد بر رویا... اما محمد پوراسدالله خیلی بدشانس بود که تلویزیون گل او را ضبط نکرده بود تا او لقب حماسه‌ساز کرمان را به خود اختصاص دهد... شماره‌ی 18 تیم که گل اول بازی رفت را هم به ثمر رساند، قبل از این‌که بازی به دقیقه‌ی 25 برسد گل مساوی را زد تا شهر در آرامش منفجر شود...! به همین راحتی که هشتاد سال سختی را به ما تحمیل کرده بود...! بازی تمام شد... مادر رفت تا پسرش را بیدار کند و بگوید دیگر نیاز نیست تلاش کند تا بازی  لیگ برتر از نوع کرمانی را در خواب عصر گاهی ببیند. او می‌توانست از آن روز و دقیقا از همان ساعت منتظر باشد تا دیگر مس را برابر حریفان همیشگی‌اش مثل پتروشیمی ماهشهر، کشت و صنعت شوشتر، نیرو محرکه‌ی قزوین و... نبیند! او باید به انتظار پرسپولیس، استقلال، سپاهان و... می‌نشست تا آرزوی کسانی را ببیند که شاید خیلی پیش‌تر از این‌ها بدون دیدنش، پرده‌ی خاک سرد را بر صورت خود کشیده بودند... و خوش به حال آن پسر که بود و آن آرزو را دید. 
امروز آن پسر در خواب عصرگاهی خودش رویای دیگری را در سر دارد. او روزی را می‌بیند که بازیکنان مس این بار با جام قهرمانی لیگ برتر به کرمان آمدند و این‌بار به جای جواز لیگ برتر، جواز باشگاه‌های آسیا را با خود به کرمان آورده‌اند! او این رویا را می‌بیند تا در 21 خردادی دیگر مادرش، او را از خواب بیدار کند و او ببیند که یک روز یادش به خیرهای دیگر برایش رقم خورده است.
21 خرداد هشتاد و پنج یک جشن برای تمام کرمانی‌ها بود جشنی که از قالب گشاد ورزش خود را رهانید و در دل و ذهن تک به تک کرمانی‌ها ماندگار شد... تا همیشه... تا ابد.  

نام‌ :
ایمیل :
نمایش داده نمی‌شود
تلفن :
نمایش داده نمی‌شود
وبگاه‌ :
متن :