باشگاه فرهنگی ورزشی صنعت‌مس‌کرمان
Sanat Mes Kerman F.C.
تاریخ روز
شنبه 3 آذر ماه 1403 ساعت 03:59:30
نوع قلم :‌   اندازه‌ی قلم :‌

روایت تصویری از قصه نادر و مس/ نادر مس نشان و دنیایی از قاب خاطرات ماندگار

شنبه 28 فروردین ماه 1400 ساعت 10:43

روز گذشته وقتی خبر فوت نادر دست نشان به کرمان رسید، رخت نارنجی مس در این شهر سیاه شد... دل همه نارنجی های کرمان شکست وقتی یکی از محبوب ترین چهره های خود در پرده خاک دیدند.

به گزارش روابط عمومی باشگاه مس؛ شاید نادر قصه مس به جای خواب مصنوعی این بار به خواب ابدی رفته باشد اما همه کرمانی ها خواب هایی را به یاد دارند که در بیداری با حضور نادر دست نشان تعبیر شد و تا هر زمان که آن را در ذهن مرور کنند عمو نادر مسی های کرمان زنده است و این اتفاق تا همیشه رخ می دهد...

قصه مس و نادر از یک روز گرم تابستانی سال 1384 آغاز شد جایی که قرار بود یک طلسم خیلی طولانی برای کرمان با لشکر نارنجی پوش نادرخان شکسته شود. دست نشان برای صعود مس به کرمان آمد و خیلی زود همه را در تیم مس کرمان برای شکستن این دژ صعود به خط کرد.

دست نشان برای این کار چهره های محبوب کرمانی از مهدی محمدی تا احمد نخعی و محمد برهمت و مجتبی موذن زاده را در کنار خود می دید.

در روزهایی که فوتبال خیلی سنتی تر از امروز بود و در دهه ای که تازه تکنولوژی های پیشرفته راه خود را به فوتبال ایران باز می کرد، دست نشان از نسل مربیانی بود که میان سنت و مدرنیته فوتبال تیم خود را طرح ریزی می کرد.

دست نشان در کرمان با روی خوش همه را به سمت خود جلب می کرد و از همه ظرفیت های شهر کرمان برای صعود مس کرمان بهره گرفت... نادر به خوبی راه دوست داشتنی شدن در کرمان را آغاز کرده بود.

ورزشگاه پیر کیانی کرمان محل اجرای تاتر رویاهای کرمانی ها با مس بود... و نادر به عنوان کارگردان این تاتر برروی نیمکت های مندرس این ورزشگاه قصد داشت بهترین اجرا را از شاگردانش بگیرد.

تماشاگران این تاتر خیلی مشتاق بودند تا صحنه زیبا نمایش خیلی زود نظرها را به سمت خود جلب کند و این اتفاق از همان پرده های اول به خوبی اتفاق می افتاد.

تیم خیلی زود به صدر جدول گروه خود در لیگ یک رسید تا کم کم نام نادر دست نشان بیشتر در کرمان بچزخد و در روزهایی که فضای مجازی اصلا شکل امروز را نداشت، همه نام سرمربی جدید کرمان را بیشتر به زبان بی آورند و نادر دست نشان کم کم نادر مس نشان شود...

دست نشان و مس موفقیت های خود را فقط به بازی های داخل کرمان منوط نمی کردند و هرچند مس با دست نشان در ورزشگاه کیانی فقط برنده می شد تا رکورد بیشترین تعداد پیروزی متوالی در خانه همچنان به نام این تیم ثبت باشد، اما در شهرهای دیگر هم مس با دست نشان کاملا خود را به فوتبال ایران حالی کرده بود...

تیم دست نشان با پیروزی خاطره انگیز برابر پیکان تهران در کرمان به عنوان تیم صدرنشین به پلی آف لیگ برتر رفت تا کرمان باور کند در یک قدمی صعود قرار گرفته است.

نادر دست نشان دیگر یک نام فقط برروی نیمکت مس کرمان نبود و با صعود مس کرمان به لیگ برتر در خرداد سال 85 نام دست نشان تا همیشه برای قدرشناسان کرمانی به نیکی در اذهان و قلب ها ثبت شد.

و این لشکر نارنجی نادر خان برای فتح الفتوحی بزرگ در کرمان برای رسیدن به لیگ برتر بود... چهره هایی که تا همیشه برای کرمان و مس دوست داشتنی و خاطره انگیز باقی ماندند.

نادر با مس کرمان از دروازه لیگ برتر عبور کرده بود و به همراه این تیم کار خود را در لیگ برتر با دنیایی از رویا پردازی های جدید آغاز کرد.

این بار به جای ورزشگاه کیانی، نیمکت های نونوار شده ورزشگاه سلیمی کیا در کرمان محل نشستن نادر برای هدایت لاله های نارنجی تازه شکفته شده در لیگ برتر بود.

مس نادر در لیگ برتر نتایج نادری هم می گرفت تا جایی که در اولین سال حضورش در این رقابت ها در کمال شگفتی به رتبه چهارم جدول هم رسید تا نام خود را در میان غول های فوتبال ایران جای دهد تا مس کرمان با دست نشان کاملا شیک و تهاجمی باشد.

اما سر انجام سروکله سایه های شوم بر کار مس کرمان و نادر دست شان پیدا شد و اجازه ماه عسل بیشتر برای نادر و کرمانی ها را نداد و در اسفند 85 فصل اول کار مستقیم مس و نادر به پایان رسید.

دست نشان بعد از جدایی خود از مس بارها در لیگ برتر و لیگ یک به کرمان آمد اما این بار به عنوان رقیب مس کرمان اما در هر سفرش به کرمان آنچه که بین او و کرمانی ها دیده می شد دوستی بود که هیچوقت کهنه نمی شد و تصویر کرمان از دست نشان همان تصویر او در زمان صعود مس باقی مانده بود.

تابستان 1397 و فصل دوم از نمایش پیوستن نادر دست نشان به مس کرمان... خیلی ها دوست داشتند دست نشان برای بار دوم کار بزرگ را در کرمان انجام دهد و یک بار دیگر خاطره بزرگ 84 را برای آن ها تکرار کند.

کرمانی ها که اصولا آدم های خاطره بازی هستند و قدر خاطرات خوب خود را به خوبی می دانند، از طریق شواری شهر آن سال، لقب شهروند افتخاری را به پاس صعود مس به لیگ برتر در سال 84 به نادر دست نشان تقدیم کردند.

تا قبل از شروع کار دوباره نادر و مس در زمین مسابقه همه چیز شاد و خندان است و طرفین از دیدن دوباره هم حسابی کیفور هستند و امید به ساختن خاطره ای جدید دارند.

تفاوت عمده حضور این بار نادر دست نشان در کرمان با دفعه قبل جای خالی مهدی محمدی در کنار مس کرمان است که قلب ها را همچنان آزرده کرده است.

شال نارنجی به گردن نادر دست نشان می رود و رزم برای او و شاگردانش دوباره در این شهر و این بار در ورزشگاه باهنر کرمان آغاز می شود...

بازهم داستان خیلی خوب آغاز می شود و دست نشان مس را بعد از سال ها به صدر جدول لیگ دسته یک می چسباند تا کلی امیدواری را با تیم خود به کرمان بیاورد.

بوسه های نادر بر شال نارنجی مس کرمان ادامه دارد و بوسه های کرمان نیز بر گونه های او می چسبد تا داستان روی خوب خود را همچنان ادامه دهد.

نادر و لشکر نارنجی پوشش آنقدر خوب بوده اند که یک بار دیگر همه کرمان را به خود مطمئن سازند و در روزهایی که هنوز خبری از ویروس منحوسی به نام کرونا نبود، ورزشگاه باهنر را برای آخرین بار به طور کامل در بازی خاطره انگیز برابر سپاهان در جام حذفی تمام و کمال پر کنند.

و مجددا نام دست نشان و مس در روزهای خوب این تیم در سال 97 در شهر بر سر زبان می افتد و همه امیدوار هستند شعار لیگ برتر آماده لشکر کرمان می آید با فرماندهی نادر خان دوباره محقق شود.

و نسل جدیدی که می خواهد همانند نسل دهه قبل خود بازهم نامی جاودانه از دست نشان و شاگردانش در ذهن داشته باشد...

بهرحال فوتبال است وقتی روزهای بد خود را با بدسگالی بر سرت آوار کند.... شاید هرگز راه فراری از آن پیدا نشود...ابرهای سیاهی که می شد در آسمان کرمان نباشد اما با نفس هایی که در آن دمیدند بر سر مس و نادر سایه افکندند تا در زمستان 97 شاهد سرمای شدید برای یخ بستن مس دست نشان باشیم.

راه مس برای برگشت به لیگ برتر با دست نشان بن بست شد و شاید اخم ها برای مس و نادر در هم گره خورد و اشک ها این بار به غم ریخته شد اما بازهم دلیلی نبود که دست نشان دوست کرمانی ها نباشد... او این بار به هزاران دلیل بدون صعود از کرمان رفت ولی سقوطی از بابت محبوبیت در بین قلب های کرمانی نداشت.

و حالا که آغوش خاک برای نادر قصه ما باز می شود آغوش قلب کرمانی ها تا همیشه برای نگه داشتن خاطرات خوش خود با دست نشان بسته و محکم می گردد تا او را در سینه خود حسابی بفشارد و فراموش نکند که قدرشناسی از گذشته ها سبب می شود بزرگان دیگری برای این دیار کارهای بزرگ انجام دهند...

لینک خبر‌ :: http://mes-fc.ir/news/?Id=76262